گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد چهارم
[سوره البقرة ( 2): آیه 213 ] ....



ص : 57
اشاره
کانَ النَّاسُ أُمَّۀً واحِ دَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ
فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَي اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ
( إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 213
ترجمه و شرح .... ص : 57
خداوند متعال در این آیه شریفه بخاطر دلداري و آرامش پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله حال کفار پیش از آن حضرت را
یادآوري نموده و میفرماید:
مردم پیش از حضرت نوح یکدسته بیشتر نبودند که بر فطرت خدائی میزیستند و اختلاف و تضادي در میان آنان وجود نداشت و
همه آنها در جهل و نادانی و ضلالت و گمراهی بسر میبردند و در زندگانی دنیا برهبري غرائز بشري بعمارت و معیشت
صفحه 49 از 274
میپرداختند نه راه هدایت میپیمودند و نه مشرك و کافر بودند ص: 58
و بعبارت دیگر عاري از دین زندگی میکردند یا بنا بقول بعضی از مفسرین مردم بعد از آدم تا زمانی یک امت و یک ملت بیشتر
نبوده و همه آنان متفقا موحد بودند تا اینکه پس از حضرت ادریس در میان آنها اختلاف افتاده و بتپرستی ظاهر گردید اینجا بود
که احتیاج براهنما و قانون پیدا شد لذا خداوند متعال پیغمبران را برانگیخت تا نیکوکاران را به بهشت مژده داده و بدکاران را از
عذاب آتش جهنم بترسانند یعنی آنها را با زندگی جهان دیگر که آخرین مرحله سیر تکاملی انسان محسوب میشود آشنا سازند و
هشدار دهند که پس از مرگ جهان دیگري وجود دارد که در آنجا نتیجه اعمال خویش را خواهند دید تا براي مردم حجتی بر خدا
باقی نماند و با آن پیغمبران که صاحب کتاب خاص بودند کتابی بر پایه حق و حقیقت فرستاد تا خداوند متعال بوسیله پیغمبرانش یا
خود آن کتابها در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند در باره دین خدا یا در امور دنیاشان حکومت کند و اختلافات قهري و تضاد
و اصطکاك اجباري مردم را اصلاح نموده و فیصله دهند لیکن افراد با ایمان در آن اختلاف نکردند فقط گروهی چون یهود و
نصاري پس از مشاهده آیات روشن حق و دلائل هویدا در باره کتب آسمانی و احکام آن و دیدن معجزات حضرت موسی و عیسی
و پیغمبر اسلام از روي ظلم و ستم و رشک و حسد و بخاطر انحراف از حقیکه براي حرص دنیا و جاه طلبی در میان آنها بود در آن
اختلاف کردند و عبارات کتب تورات و انجیل را که در باره قرآن و نبوت پیغمبر اسلام بود تحریف نمودند و کتابیکه براي رفع
اختلاف نازل شده بود از سر حد و کینه توزي در جهت استوار کردن پایههاي اختلاف بکار بردند سپس خداوند فی
ص: 59
متعال بلطف خود اهل ایمان را از ظلمت شبهات بنور حق هدایت فرموده و به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود رهبري نمود زیرا آنها
دعوت انبیاء را پذیرفته و قابل هدایت الهی شدند ولی کسانیکه دعوت انبیاء را نپذیرفتند همچنان در گمراهی و اختلاف باقی ماندند
و خدا هر که را بخواهد یعنی هر که قابل هدایت است و لایق لطف حق باشد او را براه راست هدایت میکند و به روشن بینی و
توفیق آنان در یافتن راه راست میافزاید و بوسیله انبیاء و کتب آسمانی راه راست را بآنان ارائه میدهد.
(213)
ص: 60
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 60
مردمان بودند یک امّت همه اندر اول از ره فطرت همه
یا بطفلی یا بعهد بو البشر اختلاف آنجا نبود اندر نظر
پس شدند اندر طبیعت مختلف وز طریق دین واحد منحرف
داشت اهواء طبیعت اقتضاء بر تشتت یا که آن بود از قضا
هم قضا باشد بوفق مقتضی مقتضی بود آنچه شد در ما مضی
حق تعالی هست در طبع بشر این خلاف از جلب نفع و دفع شر
مصلحت بود از پی نشو و نما این عناد و اختلاف و ماجرا
انبیاء را پس برانگیزاند حق تا بخواندیشان بدین ما سبق
از خلاف و حقد یعنی بر وفاق وز عداوت بر محبت و اتفاق
پس بر ایشان گشت امت مختلف فرقه در راه قومی منحرف
وان ز کثرت سوي وحدت رجعت است وندر آن رجعت ز حق بس رحمت است
صفحه 50 از 274
آنچه سفلیون بدند از این رمه بر طباع خود بدي راسخ همه
رفت استعدادشان یک جا بباد شد زیاد اجحاف و انکار و عناد
و آنچه میکردند در حق اختلاف نزد بعثتها و حکم بیخلاف
بود انشا از حسدها و از لجاج میفزود آن حقدشان بر اعوجاج
و آنکه علوي بود اندر فضل خویش ماند باقی بر صفاي اصل خویش
اندر استعداد اول برقرار پس هدایت یافتند از کردگار
سوي حق شد آن صفاهان رهنما بیخلاف افزودشان ضوء بها
ص: 61
گشت زائل اختلافات عظیم ز اهل مسلک در صراط مستقیم
بود این تحقیق اگر بودي بهوش نک پی تفسیر ظاهردار گوش
گر چه هر جا بد مقام ترجمه یا که تفسیر اندر این دفتر همه
لیک این آیت بتحقیق اقرب است ابتداء گر شد بتحقیق انسب است
امتی بودند واحد مردمان از خدا بیگانه در اوّل زمان
فرستاد انبیاء را پاك دلق بهر انذار و بشارت حق به خلق
هم نمودار سال با ایشان کتاب در میان مردمان تا بر صواب
حکم حق جاري شود دور از خلاف ز آنچه میکردند در آن اختلاف
مینکردند اختلافی اندر آن جز کسانی کامد از ایشان عیان
از حسد وز جور حجتها بسی حجت آرد بر خدا جز ناکسی
پس هدایت کرد آنان را خداي که بایمان آمدند از حسن راي
آنچه را کردند در آن اختلاف از حق اعنی هم باذنش بیخلاف
حق هدایت میکند آن را که خواست بر صراط المستقیم و راه راست
(213)
ص: 62
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 62
قوله تعالی بَغْیاً بَیْنَهُمْ بین- یعنی فاصله دو چیز، وسط چنانکه در آیه 53 سوره فرقان میفرماید:
وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً اقرب الموارد مینویسد: کلمه بین ظرف بمعناي وسط ولی بنظر راغب این کلمه براي تخلّل و وسط میان دو چیز
وضع شده است این کلمه هم اسم و هم ظرف زمان و مکان بکار برده میشود و اگر بمکان اضافۀ شود ظرف مکان است چنانکه در
آیه 32 سوره کهف میفرماید:
وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً یعنی ما میان آندو باغ زرعی قرار دادیم و اگر بزمان اضافه شود ظرف زمان است چنانکه میگویند:
این کلمه در دو آیه فوق مبنی بر فتح است و چون اسم استعمال میشود مانند سایر اسماء معرب باشد « أزورك بین العصر و الاصیل »
چنانکه در آیه 94 سوره انعام میفرماید:
لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ بنابر قرائت عدهاي که بینکم را مضموم خوانده و فاعل تقطع گرفتهاند یعنی وصل و
صفحه 51 از 274
جمع شما پاره شد و آنچه گمان میکردید گم گردید و بنا بقرائت دیگران که بینکم را مفتوح خوانده و ظرف گرفتهاند معنایش
این است که رابطه میان شما قطع گردید و اما بین یدي یعنی در مقابل، در حضور چنانکه در آیه سوره حجرات میفرماید:
بین یدي اللّه یعنی در حضور خدا.
ص: 63
توضیحات .... ص : 63
1) یکی از مفسرین عارف در ذیل آیه کانَ النَّاسُ أُمَّۀً واحِ دَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مینویسد: بنا بقول ابن عباس یعنی همه بر دین کفر )
بودند و بنا بقول قتاده و مجاهد و عکرمه و ضحاك یعنی همه خداپرست بودند و بعد در توضیح این مطلب میگوید:
اگر همه کافر بودند این کفر در چه وقت بوده آیا بعد از آدم تا زمان نوح بوده یا بعد از نوح تا زمان ابراهیم همه کافر بودند سپس
مینویسد:
اینها در جواب معترضینی که میگویند چگونه ممکن است در زمان ممتدي همه مردم کافر باشند و حتی یک نفر موحد و
خداپرست در میان آنان یافت نشود میگویند در میان آنها موحدین وجود داشتند لکن بخاطر تقیه اظهار نمیکردند.
ولی این جواب درست بنظر نمیآید زیرا الف لام کلمه الناس یا براي جنس است یا براي استغراق در هر صورت معنی آیه چنین
میشود که تمام مردم کافر بودند تا پیغمبران براي هدایت آنان مبعوث گردیدند و اگر در میان آنان خدا پرستی وجود داشته باشد
الف لام استغراق معنی نخواهد داشت و از طرفی بنا بقاعده لطف بایستی در هر زمانی پیغمبر یا امامی بین مردم حکمفرما باشد تا
باقتضاء رحمت الهی بمردم اتمام حجت نموده و مردم را مهمل نگذارند و زمین نیز از حجت الهی خالی نباشد پس چگونه ممکن
است که مردم در یک مدت طولانی بدون راهنما باشند و همچنین ظاهر آیه نشان میدهد که قبلا پیغمبري نبوده و پس
فی ص: 64
از آنکه مردم کافر شدند خدا انبیاء را براي هدایت آنان فرستاد در صورتی که اول بشریکه آفریده شده حضرت آدم علیه السّلام
بوده و او خود یکی از پیغمبران بود پس کی مردم کافر بودند تا خداوند انبیاء فرستاد و بنا بقول کسانی که میگویند همه مردم
خداپرست بودند نیز درست در نمیآید زیرا از فاء تفریع فبعث چنین مستفاد میگردد که چون مردم بر دین حق نبودند پیغمبرانی
براي هدایت آنان فرستادیم.
بعضی از مفسرین توجیه دیگري کرده و در جمله کان الناس امۀ واحدة امت بمعنی گروهی که یک غرض و هدف در زندگی
اجتماعی خویش داشته باشند معنی کرده و گفتهاند انسان بر حسب غریزه فطري ناگزیر است که بطور اجتماعی زندگی کند زیرا
احتیاجات او گوناگون بوده و متفاوت میباشد لذا ادامه زندگی بدون همکاري و کمک افراد بیکدیگر مقدور نیست و خواه و
ناخواه در این همکاریها با توجه به نیروي جلب نفع و دفع ضرر در قسمتی از منافع بشر تعارض بوجود میآید از اینجا یک اختلاف
دامنهدار در اثر اجتماعی بودن بشر و وجود این قوه پیدا میشود و این یکی از عواملی است که موجب شد انبیاء مبعوث گشته و مردم
را بحقوق و حدود خود آشنا سازند.
از این آیه استفاده میشود که:
دین و اجتماع بشر دو حقیقت ناگسستنی است و هیچ جامهاي نمیتواند بدون مذهب و ایمان بخدا و رستاخیز زندگی صحیحی
داشته باشد و قوانین بشري که از ریشه ایمان سر چشمه نمیگیرد نمیتواند باختلافات و تضاد منافع پایان دهد و همچنین روشن
میشود که آغاز پیدایش دین و مذهب واقعی هم با آغاز پیدایش انسان نبوده بلکه همزمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه بمعنی
واقعی بوده ص: 65
صفحه 52 از 274
است لذا نخستین پیغمبر صاحب شریعت حضرت نوح بوده نه حضرت آدم علیه السّلام.
و کتابهاي آسمانی که بر پیغمبران نازل گشته دو نوع است: نوع اول کتابهائی است که وظائف اخلاقی را بررسی کرده بدون اینکه
حکمی در بر داشته باشد مانند صحائف شیث و ادریس و زبور داود علیهم السّلام.
نوع دوم کتابهائیکه داراي وظائف پرستش و حقوق اجتماعی هستند که بر پیغمبران صاحب شریعت نازل شده و بتدریج با سیر زمان
نیز این ادیان کاملتر شده است مانند کتاب نوح، صحف ابراهیم، توریۀ و انجیل، قرآن مجید و پیغمبران صاحب شریعت کتابهاي
آسمانی را بعد از خود نزد دانشمندان و علماء دین بودیعت گذاشتند منتهی آنها براي تأمین مصالح خود باین کتابها خیانت کرده و
در آنها تحریف و تغییر بسیار انجام دادند لذا اختلافی که در میان افراد انسان پیدا شد از دو نظر بود یکی از جهت امور دنیوي و
دیگري در امور دینی اما خداوند مؤمنین را در مورد خلاف بسوي حق راهنمائی کرد زیرا او هر کس را بخواهد بشاهراه هدایت
رهبري مینماید:
2) بعضی از مفسرین در باب نبوت عامه شش دلیل اقامه نمودهاند بر اینکه بنا بمقتضاي عدل ارسال رسل و بعثت انبیاء بر خداوند )
متعال لازم است که بصورت اختصار بآنها اشاره میشود:
1) در صورت عدم بعثت رسل و ارسال انبیاء لازم میآید دستگاه خلقت لغو و بیهوده باشد و این منافی با عدالت خداوند است. )
2) براي حفظ نظام و بقاي نسل باید قانونی بین آنان برقرار گردد و قانونی اتم و اکمل از قانون الهی که مطابق با فطرت باشد )
نیست.
3) عقل به تنهائی براي اصلاح فرد و اجتماع و جلوگیري از مفاسد اخلاق ص: 66 )
و اعمال کافی نیست و باید بواسطه وعد و وعید و تبشیر و انذار مردم را بطرف خوبیها و ترك زشتیها سوق داد و این موضوع تنها
بوسیله انبیاء و سفراء الهی انجام میگیرد.
4) بخاطر اتمام حجت بر بندگان و قطع عذر آنان تا نگویند: )
لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ ارسال رسل ضروري است.
5) افاضه فیض از مبدء نیازمند بواسطه است و انبیاء واسطه فیوضات الهی نسبت به بندگان است. )
6) ارسال رسل مسلما داراي مصلحت و خالی از هر مفسده است و چنین فعلی بمقتضاي عدل بر خداوند لازم است زیرا ترکش )
قبیح میباشد.
و بزرگترین وظیفه انبیاء که در بسیاري از آیات قرآنی بآن اشاره شده تبشیر و انذار است تا بدینوسیله مردم را بطرف خوبیها سوق
داده و از زشتیها دور نمایند بطور کلی مردم پس از بعثت انبیاء بچند گروه تقسیم گردیدند:
گروه اول کسانی بودند که به پیغمبران ایمان آورده و دستورات آنان را اطاعت نمودند.
گروه دوم کسانی بودند که از روي عناد و استکبار و حسد انبیاء را انکار نموده و زیر بار دستور آنها نرفتند مانند قوم نوح و قوم
نمرود و قوم فرعون و عاد و ثمود و امثال اینها.
گروه سوم کسانی بودند که بعضی از انبیاء را تصدیق نموده و بعضی دیگر را انکار نمودند مانند قوم یهود که حضرت موسی و
بسیاري از پیغمبران را قبول ص: 67
دارند با اینکه دین و شریعت حضرت موسی علیه السّلام را نیز تحریف نمودهاند ولی حضرت عیسی علیه السّلام و حضرت محمّد
صلّی اللّه علیه و آله را قبول ندارند و همچنین نصاري که حضرت موسی و حضرت عیسی علیه السّلام را قبول دارند اگر چه آنها را
بکلی تحریف کردهاند و حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله را قبول ندارند و ظاهرا آیه مبارکه متوجه گروه سوم بوده اگر چه
احتمالا بدسته دوم نیز شامل شده باشد زیرا کتاب الهی و بینات و معجزات بوسیله انبیاء عظام براي آنان نیز آمد ولی از روي حسد و
صفحه 53 از 274
عناد انکار نموده و زیر بار نرفتند.
ص: 68
روایات .... ص : 68
1) عیاشی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام در ذیل آیه کانَ النَّاسُ أُمَّۀً واحِدَةً روایت کرده که آن حضرت فرمودند مردم )
تمام در ضلالت و گمراهی بودند خداوند پیغمبرانی فرستاد تا آنها را از گمراهی بهدایت راهنمائی کنند.
2) تفسیر مجمع البیان از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که فرمودند: )
مردم قبل از حضرت نوح علیه السّلام گروه واحد و بر فطرت خدائی بودند نه هدایت شده و نه گمراه بودند بعد خدا پیغمبران را
برانگیخت.
3) عیاشی از عبد اللّه بن ولید از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: خداوند متعال در باره حضرت موسی علیه )
السّلام میفرماید:
وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ از اینجا معلوم میشود که تمام اشیاء براي او نوشته نشده و از زبان حضرت عیسی میفرماید:
وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِیهِ ولی راجع بحضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله میفرماید:
وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً و نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ یعنی بیان تام همه چیز مخصوص قرآن مجید است.
4) در تفسیر عیاشی از ابو حمزه ثمالی از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند بین آدم و نوح پیغمبرانی )
بودند که نبوت خود را مخفی میداشتند و لذا در قرآن نام ایشان مانند پیغمبرانی که آشکار دعوت میکردند برده نشده است. أنوار
ص: 69
5) در کتاب معانی الاخبار و خصال از أبو ذر رحمۀ اللّه علیه روایت شده که گفت به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله عرض کردم )
پیغمبران چند نفر بودند؟ فرمود یکصد و بیست و چهار هزار نفر گفتم چند نفر از ایشان مرسل بودند فرمودند گروه انبوه سیصد و
سیزده نفر گفتم اولین پیغمبر کیست؟ فرمودند آدم گفتم وي از پیغمبران مرسل بود فرمود آري خدا او را بدست خود آفرید و از
روحش در او دمید سپس فرمودند اي ابا ذر چهار نفر از پیغمبران سریانی بودند آدم، شیث، اخنوع، یعنی ادریس که اول کسی بود
با قلم نوشت و نوح و چهار نفر از پیغمبران عربند هود صالح، شعیب و پیغمبر تو محمّد صلّی اللّه علیه و آله و نخستین پیغمبر بنی
اسرائیل موسی بود و آخرینشان عیسی بود و ششصد نفر دیگر نیز از بنی اسرائیل بودند عرض کردم اي رسول خدا چند کتاب از
آسمان نازل شده فرمود یکصد و چهار کتاب پنجاه صحیفه بر شیث سی صحیفه بر ادریس بیست صحیفه بر ابراهیم تورات، انجیل،
زبور، فرقان.
6) در تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که راجع بآیه کانَ النَّاسُ أُمَّۀً واحِدَةً فرمودند این آیه مربوط بزمان )
پیش از حضرت نوح است سؤال شد ایشان هدایت یافته بودند فرمود بلکه گمراه بودند و تفصیل موضوع به این طریق است که پس
از رحلت حضرت آدم علیه السّلام و انقراض ذریه صالح او حضرت شیث که وصی آدم بود نمیتوانست دین خدا را آشکار کند و
با تقیه زندگی میکرد زیرا قابیل که هابیل را بقتل رسانده بود او را نیز تهدید بقتل میکرد و هر روز بر گمراهی مردم افزوده میشد
تا اینکه در روي زمین جز وصی گذشتگان نمانده بود آن هم بجزیرهاي رفته و مشغول عبادت خدا شد بعد بدا حاصل شد و خدا
اراده فرمود که پیغمبرانی را برانگیزد اگر از این نادانان (یعنی مخالفین ائمه ص: 70
اطهار علیهم السّلام بپرسید خواهند گفت بدائی در کار نیست و خدا از این امر فراغت یافته در صورتی که دروغ میگویند این
حکمی است که خدا در هر سال میفرماید و این آیه را تلاوت فرمودند فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ در آن شب خداوند مقدرات سال
صفحه 54 از 274
را از سختی و راحتی و خشکسالی و ترسانی و دیگر چیزها را تعیین میفرماید:
راوي میگوید عرض کردم مردم پیش از حضرت نوح گمراه بودند یا هدایت یافته بودند فرمود راه یافته نبودند بر فطرت خدائی
میزیستند و البته تا خدا هدایتشان نکرده بود هدایت نمییافتند نمیبینی که ابراهیم میگوید:
لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ یعنی اگر خدا راهنما نبود البته از گمراهان میبودم یعنی پیمان را فراموش میکردم.
تجزیه و ترکیب .... ص : 70
قوله تعالی مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ کلمه مبشرین و منذرین هر دو حالند براي کلمه النبیین- بالحق متعلق به انزل یا به الکتاب و حال است
براي کلمه کتاب.
فعل لیحکم بیان غایت انزال کتاب است ضمایر فیه و اوتوه راجع بحق یا کتاب نمودار حق است.
کلمه بغیا مفعول لاجله میباشد- فهدي اللّه ... تفریع از اختلاف ناشی از بغی است من الحق بیان ما اختلفوا فیه است.
ص: